حرفهایی برای نگفتن
هر کس توتمی دارد توتم من قلم من است
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد دل کنیم .... گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ... سلام به همنفس خانم من همیشه سعی کردم با هیچکسی مشکل نداشته باش همیشه دوست دارم هیچکسی رو ناراحت نکنم بعضی وقتا اگه به خاطر اینکه من اذیت نشم چون کسیرو ناراح میکنم از حق خودم میگذرم چون هیچ وقت دوست ندارم کسی از من ناراحت بشه من فک کردم با این کارام بتونم بش وانمود کنم به کارش اشتباهه ولی میبنم هیچ عکس العملی نداره باشه من کاملا با رفتارش موافقم ولی میدونم هیچ جوابی نداره نوکر همه عزیزان هستم در ضمن من کار بدی نکردم همه شخصیت منو میشناسن حتی خود خودت بعضی وقتا ادم از ان دسته از چیزهای بد دیگران ابراز انزجار میکند که در خودش وجود دارد نه اتیش نگرفته ام فقط میسوزد گلویم برای حرفایی که نشد بزنم گوش هایم تیر میکشد از شنیدن جمله هایت گونه هایم کبود شده از ضربات بیخیالی ات ذوب شده ام از نگاه های سردت راستی،دنیایت بی من چی شکلیست؟
دلت میخواد با یکی حرف بزنی ..... درد دل کنی
اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه :
با اونی که اون بالاست حرف بزن
ناخود آگاه رو میکنی سمت آسمون
میگی خدایا ................
برچسبها: سیب,
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد
برچسبها: سیب,
برچسبها: توتم,
طراح : صـ♥ـدفــ |